در شهر هی قدم زد و عابر زیاد شد
ترس از رقیب بود ، که آخر زیاد شد
این قدرهام نصف جهان جمعیت نداش
با کوچ او به شهر مهاجر زیاد شد
یک لحظه باد روسری اش را کنار زد
از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد
هی در لباس کهنه اداهای تازه ریخت
هی کار شاعران معاصر زیاد شد
از بس که خوب چهره و عالم پسند بود
بین زنان شهر سَر و سِر زیاد شد
گفتند با زبان خوش از شهر ما برو
ساک سفر که بست ، مسافر زیاد شد
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره
نامردیش یادت میره
بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره
وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره
فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!
تورا نه عاشقانه
نه عاقلانه
و نه حتی عاجزانه
که تو را عادلانه در آغوش میکشم
عدل مگر نه آن است که هر چیز سر جای خودش باشد؟؟!
................................................................
سلام
امیدوارم که زندگی به کام همه شما دوستان شیرین باشه
از همه شما ممنونم که بهم لطف دارین و وبلاگم میاین
بعضی از بچه ها درخواست آهنگ وبلاگو داده بودن
که بفرستم براشون، همین روزا لینک دانلود اهنگو میذارم وبلاگ
که راحت بتونین دانلود کنید
راستی بچه ها ببخشید که دیر پست میذارم
اخه اینترنتم قاطی کرده کانکت نمی شد
برای همه شما آرزوی سلامتی همراه با لب خندون دارم
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند.
چیستان و معما های فیلی بسیار جالب
چیستان سوم : حالا اگه پنج تا فیل از درخت بالا برند چه اتفاقی می افته ؟
کلمه ای که الان خیلی رو بورسه و عاشقای دل خسته و داغونا میگن اینه:هیییی
.
.
.
.
شاید باورتون نشه ولی این دیالوگ ماندگار من بود به خرم که تند بره
یه سلامی هم بکنیم به اون منگلی ک سه روز جکش صفحه اول فورجوک بود ولی صدتا بیشتر لایک نخورد!
سلام خاک تو سرت!
مدیونین فک کنین اون منگله خودمم:/